سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلیقه ی شخصی یا توطئه استکبار برای سرکوب نیمی از جمعیت مسلمانان

پنج شنبه 89/6/25 2:22 عصر| | نظر

پیشینه ء بُرقه- چادری
سلیقه ی شخصی یا توطئه استکبار برای
سرکوب نیمی از جمعیت مسلمانان

 فرید
نظری

شهرآرنهم- هلند 

    پیش از ورود به مسألهء برقه- چادری در افغانستان،
بهتر خواهد بود تا مروری بر چگونگی حجاب اسلامی نمایم.

   بعد از شیوع اسلام، در میان
زنان عرب رسم حجاب وپرده بشکل بسیار ساده وجود داشت،زنان عرب جدا از مردان وپنهان
از ایشان زنده گی نمی کردند، بلکه در اماکن عمومی حضور مییافتند، در مساجد ومجالس
به شنیدن وعظ وخطابه ها میرفتند وحتا گاهی خود شان به وعظ وخطابه میپرداختند،
چنانچه همسرحضرت محمد(ص)، بی بی خدیجه خود تجار پیشه بود،وشخصا ًدر کاروفعالیت
اجتماعی ودادوستد سهم میگرفت وبه آنچه که مردان در امور تجارت می نمودند وی نیز
مبادرت می ورزید.

   اما بعدها که عربها براثر
لشکرکشی شان بدو امپراتوری همجوار آنها چون امپراتوری روم شرقی که مرکز آن قسطنطنیه
یا استانبول امروزی بود،وامپراتوری فارس ویا ایران کنونی حمله کردند ودر نتیجه این
دوامپرانوری را شکست دادند وبالای ایشان دین اسلام را پذیرفتاندند، بعد ازآن خود
شان آرام آرام گرفتار رسوم وعادات ناپسند این امپراتوری ها قرار گرفتند،وبراثر نفوذ
امپراتوری فارس و قسطنطنیه بود که رسم جدائی زنان از مردان وپرده نشینی ایشان در
میان عربها ترویح یافت،وتدریجاً جای آنرا سیستم حجاب گرفت،مردان وزنان در اجتماع از
همدیگر جدا ومنزوی گشتند،بادریغ این رسم ناپسند بیکی از پذیرفته ها وخصوصیات جامعه
اسلامی مبدل گشت وبعد از آن بهرجائی که اعراب حمله ور میشدند به جبر واکراء حجاب
رابالای زنان تعمیل وقیود وتعصب را برآنان  روا میداشتند!

   جواهر لعل نیرو یکی از بنیان
گذارن هند نوین در کتاب معروفش بنام "نگاهی بتاریخ جهان " در مورد حجاب چنین
مینویسد،" برای من حیرت انگیز است که هنوز هم بعضی ها این رسم وحشیانه رامیپذیزند
وبدان عمل میکنند"( اشاره وی از برقه وچادری است) به ادامه میگوید: " هروقت فکر
میکنم که زنان در پرده حجاب هستند واز دنیای خارج جدا میباشند، بی اختیار منظرهء یک
زندان در نظرم می آید، چگونه ملتی به پیش برود، در حالیکه نیمی از مردمش دریکنوع
زندان مخفی نگهداشته شوند"

  در مورد پیشینه ء بُرقه وچادری
در افغانستان بائیست متذکر شد، که چادری اساسا ًلباس ویا حجاب افغانستانی نبوده،
بلکه هنگام استیلا مسلمانها در بخشی از قارهء هند، چادری درآنجا جبراً قبولانده شد،
بعدها هنگام لشکرکشی های افغانها به سرزمین هندوستان پدیدهء برقه وچادری ازسرزمین
هندوستان قبل از پیدایش پاکستان به افغانستان رواج یافت، اکنون بادریغ بدون از
افغانستان که در گرو بنیاد گرایان مذهبی قرار دارد در هیچیک از کشورهای اسلامی به
شمول هند وپاکستان که منشاء اولیه آنست و حتا کشورهای عربی که مرجع صدور امر ونهی
اسلامی است از برقه وچادری این نماد تعصب وقیود اثری وخبری نیست،حجابی را که زنان
عرب مورد استفاده قرار میدهند از نگاه شکل ودیزاین وظرافتهادی مود پسندانه آن با
برقه وچادری نه تنها قابل مقایسه نیست وتفاوت دارد، بلکه روز تاروز مدرن تر
وبازسازی شده و همگام با پیشرفته ترین تحولات مود وفیشن غربی آراسته میشود.

  هرگاه به پس منظر قضیه در
افغانستان مرور کوتائی نمایم باید چنین نگاشت؛

   شاه امان الله خان با ملاحظهء
پیشرفت های حیاتی جامعه اروپائی وبه سلسلهء اصلاحات اجتماعی وتلاش های روشنگرانه
خویش رفع حجاب زنان را رسماً مطرح ساخت وجزء برنامه های اصلاحی خود قرار داد.

  ملکه ثریا بانوی نخست کشور
بخاطررفاه ورهائی زنان از بند اوهام وعقاید خرافی درد ناک فکری ومحیطی چنان عشق
وعلاقه داشت که حاضر شد خودش بحیث مفتش وناظم امور مدرسه ء نوتأسیس نسوان کارکند
ودر تحقق برنامه های اصلاحی شاه امان الله سهم قابل ملاحظهء را ایفاء دارد،وی از
زمرهء آنعده زنان فعال وپیشقدم بود،که نخستین بار، بحضور جمع غفیری از زنان ومردان
شهر کابل که در چمن قصر ستور وزارت خارجه ِگرد آمده بودند، حجاب را پس زند،ودر
شکستن این طلسم کهنه گام اول را شجعیانه بردارد. تاریخ سلطنتهای افغانستان هرگز
بیاد ندارد که قبل برین ملکهء ( مادر معنوی ملت) تااین حد دلسوز، ترقی خواه، فعال،
سخنور وهمکار وهمنوای مؤثر شاه درامور کشوربوده باشد.

   شاه وملکه جوان در تلاش برای
رفع حجاب وفراغت زنان از قید وبند کهنه ی دست وپاگیر نه تنها آرمان های پاکی
داشتند، بلکه آنان رفع حجاب ودسترسی زنان به علم ودانش وسهمگیری مساویانه زنان
ومردان در پیشرفت وآبادانی کشوررا به امر ترقی وانکشاف کشور صواب میدانستند نه
زیان!

  برمبنای همین مفکوره ترقی
پسندانه بود،که رفع حجاب نخست در شهر کابل وبعداً به سایر ولایات وشهرهای افغانستان
گسترش وانتشاریافت ومورد استقبال روشنفکران وحامیان دموکراسی قرار گرفت.

  اما قابل یادهانی است که
اصلاحات سریع وشتابزدهء دوره امانی از یکطرف روند ترقی وانکشاف را در کشور گشود واز
سوئی دیگر موجبات عکس العمل ارتجاع وعقب گرایان مذهبی را فراهم ساخت، چنانچه هنگام
زمامداری حبیب الله کلکانی که دور تحجر،تاریک اندیشی وعقب گرایانه ی محسوب میشود،
ضمن مقابله با سایر رویدادهای ترقی پسندانهء عصر امانی با پدیدهء رفع حجاب نیز
خصمانه برخورد وزنان افغان باردیگر مجبور گردانیده شدند تا در قفس چادری وبرقه
زندانی مانند.

  در عصر بعدی که ترور واختناق
در کشور مستولی گردید مسأله اصلاحات اجتماعی به تاق نیسان گذاشته شد،تا اینکه بعد
از انفاذ قانون اساسی 1343 (خ) برابربا 1967 (ع) ورویکار آمدن به اصطلاح دهه
دموکراسی اندکی زمینه مساعدشد تا مسألهءرفع حجاب بمثابهء رُکنی از تساوی حقوق زنان
ومردان مورد توجه حکومت قرار گیرد،برمبنای آن در پرتو آزادی های مصرح در قانون
اساسی متذکره، رفع برقه وچادری با سهمگیری اعضای خانوادهء سلطنتی واراکین دولت در
مراسم جشن استرداداستقلال وسایر ایام رسمی وتجلیلی ترویج ودوباره مطرح وآهسته آهسته
تعمیم یافت، بعد از آن زمان بروفق ارزشهای قانون اساسی وقوانین اساسی دوره ای
جمهوری وجمهوری های دموکراتیک بعدی رفع حجاب منحیث یک اصل در تساوی حقوق اعضای
جامعه مطرح وتا دوره جهادی ها وطالبی ها پایدار ماند

  بادریغ بعد از سال 1992 (ع)
وتسلط  مجاهدین حجاب های گوناگون پاکستانی، ایرانی وعربی که درآن سیلقهء هر تنظیم
جهادی در نظر بود بر زنان کشور جبراً قبولانده شد وبیکی از برنامه های عقب گرایانه
از طرف دولت پیشکش شد، فرامین ودساتیراکید بر رعایت آن صادر گردید!

  در دورهء طالبان که بر گفتار،
پنداروکردارانسان افغان قیود وضع شد، وتفتیش عقاید سیر صعودی خودراپیمود، زنان به
آسیب پذیرترین قشر جامعه افغانی مبدل گردیده ومورد قیود شدید قرار گرفتند، که رعایت
حجاب و منع حضور زنان در جامعه در صدر اقدامات تحجر گرایانه طالبان تجلی یافت!

  رویدادهای سه دهه اخیر مبین
این واقعیت است که زنان دراین سالها نه تنها از چادری منحیث وسیله ء حجاب استفاده
نمودند، بلکه بخاطر نا مساعد بودن وضع امنیتی و مصئونیت شخصی خود هم بدان پناه
بردند !

   در شرایط کنونی با موجودیت
قوای خارجی در افغانستان  که با خود تمدن اروپائی وغربی را آورده اند تا حدودی
مسالهء حجاب هم تغییر یافته وبه پیروئی از کلتور کشورهای همجوار اشکال تازه ای را
بخود گرفته است، اما این پدیده کهنه  از یکطرف برحسب عادت و غرض مصئونیت زنان ودر
اکثر موارد برحسب پرنیسپهای مرد سالارانه و تفنگ سالارانه هنوزهم کماکان ادامه دارد
وزنان کشور مان را  جبراً وا میدارند تا از این عنعنه ناپسند وعتیق وفرسوده پیروی
نموده وبه پوشیدن برقه وچادری مبادرت ورزند!

  پوشیدن چادری وبرقه در حال
حاضر که ما در آستانه قرن 21 زنده گی مینمایم، براساس موازین پذیرفته شدهء بین
المللی، روحیهء اعلامیهء جهانی حقوق بشر که درآن حقوق یکسان افراد بشر را تضمین
میدارد، نه تنها بی عدالتی در حق بانوان است، بلکه توهینی است برحقوق وآزادی های
فردی انسان وبه ویژه زنان که بصورت مستدام در کشورهای اسلامی نظیر افغانستان مورد
ضرب وشتم بوده وبادریغ با چنین کم بها دادن ها به انسان درجه دوم تنزیل یافته اند!

  برای آوردن اصلاح وبهبود دراین
راستا تصور چنان است ؛ که نهاده ها وارگانهای حامی حقوق بشر وتساوی حقوق زنان
ومردان به همکاری مطبوعات ورسانه های جمعی نه تنها تبلیغات گسترده را راه اندازی
کنند، وذهنیت آقایان و بانوان را روشن سازند، بلکه بالای دولت فشار وارد کنند تا در
کاهش قوانین ومقررات سختگیرانه که آرزوی بنیادگرایان درآن مضمر است،مساعی شانرا
مبذول دارند.ودر تضمین آزادی های مصرح در قانون اساسی جدید دین ومکلفیت خود را اداء
نمایند!

 اراکین بلند پایه دولت کنونی می
توانند با پیشگام شدن بانوان شان این مأمول بزرگ برآورده سازند، تا زمانیکه وقف
وفداکاری وجود نداشته باشد، هریک از اصلاحات در آرزوها ی برباد رفته ومیان تهی باقی
خواهد ماند!

                              #